نگار من در جامه ای سپید
دوباره بوسه ای به سیگار لعنتی
و حلقه های خاکستری دود
در فضای شلوق
صدای ملایمی از یک تم قشنگ
گم گشته در میان هیاهوی
سائلان عشق
من و یک میز و دو صندلی
نشسته دور هم و چشم ها
در انتظار
می خرامد و می رسد
چه آرام و بی صدا
دختر رویایی پیچیده در
جامه ای سپید
گرم دستم از
حرارت وجود او
قلبم تپش کنان
در حضور بی ریا نگار
او قرق در خاطرات گذشته ام
من خیره به اویم و
قرق سکوت او
چشمهاش
چگونه خیره به من گشته در سکوت !
دیوانه وار می نگرم
به خال سیاه او
برق نگاه سرشار زندگی
بی انتها و پاک
چون لحظه ی طلوع
قهوه ی تلخ
لحظه ی رسیدنم به اوج
از حضور آنهمه احساس
در جستجوی او
در انتها دوباره بوسه ای از لب نگار
اینبار تنهایم و او
پیچیده در کاغذی سپید
14
خرداد
87
6491 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
1 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian